خواهرزاده م از مهد اومده میگه: شعر برات بخونم؟
دخترای لاله زار خوشگلاشون، تیغ می کشن به پر و پاهاشون،
آدم میمیره براشون! آدم میمیره براشون!
میگه : خانم مومنی (مربیشون) نیومده بود امروز،
آقا جمال (راننده) باهامون کار کرد ...!
موضوعات مرتبط: اینجا ایران است ، ،
برچسبها: انتراک , جالب و خواندنی , جک , خنده , ایرانی , طنز ,
توی سنگر دراز کسیده بود.پروانه ای بال زد و روی مگسک نشست.
زل زد به پروانه و یادش رفت شلیک کند.
پشت کامپیوتر نشسته بود.پروانه ای روی مانیتور نشست.
خیره شد به پروانه و یادش افتاد زمانی عاشق بوده است.
روی نیمکت پارک نشسته بود.پروانه ای روی دسته ی عصایش نشسته بود.
یادش رفت پیر شده بلند شد و دنبال پروانه دوید.
موضوعات مرتبط: داستان های کوتاه و آموزنده ، ،
برچسبها: یاد من باشد , گذر عمر , داستانک , سنگر , پروانه , داستان من , جالب و خواندنی , شب شعر , کلاسیک ,
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد